در رابطه با رنجش و ملالی که همکاران عزیز پرستارمان را آزره خاطر کرده ؛ روابط عمومی سازمان نظام پزشکی مشهد مطلب زیر را منتشر نموده است .
سخنی با طنز پردازان
می گویند طنز به رقصیدن در میدان مین می ماند و پر بیراه نگفتند و طنز هر چه سخت باشد در ایران سخت تر و دشوارتر است که هزار خط قرمز هم تو را احاطه کرده ، مبادا به فلان گروه توهین شود .
فلان امر مقدس خدشه دار گردد و یا فلان ارباب قدرت را خوش نیاید .
فلان قوم فلان زبان فلان شهر و فلان روستا و .... همه آماده اند تا رنجیده خاطر شوند و چون یکی رنجید دیگران هم به او می پیوندند و موجی بزرگ دودمان طنز پرداز را بر باد می دهد .
به خاطر داریم که عمو های فیتیله ای که تمام عمرشان و سیاهی موهایشان را در شاد کردن بچه های این مملکت صرف کرده بودند ، چگونه به یک اشتباه آن بر سرشان رفت که رفت . تازه اینها همه در صورتی است که حساب لودگی و مسخره گی را از طنز فاخر جدا کنیم و در این مورد خاص بعید است بتوان از نام طنز استفاده کرد .
اینهمه راه گفتم تا بگویم سختی کار طنز را می شناسم و ارزش خدمت تان را ، اما و هزار اما ، آیا شما هم حساسیت های مخاطبانتان را می شناسید ؟
ایا خدوم تر و مهربانتر از پرستاران سراغ دارید ؟
نه این است که مثال محبت مادر را به پرستاری از کودک بیمار خویش می زنند ؟
و آیا همین پرستاران مادران مهربان هزاران کودک بیمار نیستند ؟
که شب و روز خود را چه در بیماری و چه در سلامتی و چه آنگاه که کودک خودشان بیمار است بر بالین کودکان ما شمع محبت می افروزند ؟
کدامیک از ماست که خودش یا عزیزش شبی از گرمای محبت این فرشتگان سفید پوش جانی دوباره نیافته باشد ؟
آیا دشوارتر از کار آنان سراغ دارید ؟
در کشوری که دریافت هر خدمتی از هر سازمانی گاه جان سوز و رنج آور است ، ارائه خدمت به افرادی که به علت بیماری و درد گاهی کم صبر و خشمگین هم هستند و اطرافیانی که از ترس فقدان عزیزشان بیمناک و آشفته ، می دانید چگونه است ؟
فقط کافیست امار رسانه ای شده پرستاران و پزشکان کتک خورده و آسیب دیده را به یاد بیاورید .
آیا میتوانید درد دیدن مرگ کودکی که ماههاست با هیولای سرطان می جنگد و شما بارها مادرانه در آغوشش فشرده اید را تصور کنید ؟
حال امیدوارم دانسته باشید ؛ به چه کسی ، چه توهینی کرده اید ! ! . . .
و می اندیشم که اگر این فرشتگان زمینی اینهمه بزرگوار نبودند و مهربانی و خدمت حتی به دشمنان شخصیشان خوی و عادت ذاتیشان نشده بود و اگر تلاطم های این دل های دریایی شان دستشان را به سوی خدا بالا برده بود چه چیزی می توانست نجات تان دهد ؟
و اما سخنی با همکاران
خواهران و برادران عزیزم
یکی از همکاران که در شروع خدمت در دوران جوانی با رئیس شهربانی درگیر شده بود از قضای روزگار مسؤول رسیدگی به کودک بیمار رئیس مذکور می شود و از او می پرسد که نگران رفتار من با کودک خود نیستی ؟ و رئیس شهربانی می گوید: که اگر تو را کتک هم زده بودم می دانم که در مورد بیمارت کوتاهی نخواهی کرد .
یک جامعه نخبه و فرهیخته را از رفتار ویژه شان می توان شناخت ؛ چنانکه مردم ما نیز شناخته اند . دریا اگر چه گاهی آشفته و متلاطم هم بشود هرگز آلوده نخواهد شد پس او را چه باک اگر گاه آلوده ای لمسش کند ؟
بسیار گفته اند و گفته ایم که جامعه ما سخت به شادی نیازمند است . تحمل این همه فشار های گوناگون اجتماعی و اقتصادی براستی از که بر می آید جز از ملت سربلند ایران ؟
و یکی از رازهای این پایداری و پابر جایی ، همین روحیه طنز این مردم بزرگوار است که گاه با کنایه ای یا لطیفه ای ، آبی بر این آتش سوزنده می پاشند .
و این سنتی دیرین است ، کافی است در ادبیات هزار ساله مان تأملی کنیم و صدها چون سعدی و عبید و انوری و بهار بیابیم که با تیغ طنز هم شاخ غولان را بریده اند و هم زخم درماندگان را شکافته و مرهم نهادهاند و همین فرهنگ باشکوه ، هم قدرتمندان و هم فرودستان را به صبر و مدارا با صاحبان این تیغ فراخوانده و آموخته است .
چه خوب است که ما که در نظر پیشگام این مردمیم ، در عمل نیز با صبر و مدارا پیشگام بخشندگی و رواداری باشیم . باشد که غولان و اهریمنان از تیغ طنز نگریزند و به بهانه ما جنگجویان و سرداران این وادی را به زنجیر نبندند و در چاه نیافکنند .
آنجا که رسول خدا حسان شاعر را که چند بار هجو سروده بود ، به بهانه شعری نیکو ، صله داد و نه تنها بر درشتی های ناروای او چشم بخشایش فرو بست بلکه فرمود : " برای شاعر چیزهایی مجاز است که برای دیگران مجاز نیست " .
ما را نزیبد که کرم و حلم ذاتی مان را فرو گذاریم و عاصی خطاکار را به ضرب شماتت فرو کوبیم
و سخن را با این پیام حافظ بزرگ قرآن ختم می کنم .
آسایش دو گیتی مرهون این دوحرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
کليه حقوق مادي و معنوي مطالب مندرج، براي سازمان نظام پزشکی خراسان رضوی محفوظ مي باشد.
طراحي و اجرا توسط سروش مهر رضوان